۱۳۸۷ فروردین ۱۸, یکشنبه

وقتي گند زدي، گند زدي!

زدي تو سرش و گفتي:
ديوونه! من و تو آش كشك خاله ايم!
حالا آش ريخته،
مثل اينكه همه جا رو گند برداشته!
مي خواي چي كار كني؟

۸ نظر:

ناشناس گفت...

درود
واقعا چه شرایط سختی می شه . این جور مواقع چه باید کرد؟؟؟؟؟؟
امیدوارم واسه کسی اتفاق نیفته.

ناشناس گفت...

من خودم پروانه ام چشم انتظار شمع خویش...
تا بسوزد بال این حسرت به دل پروانه را..

ناشناس گفت...

سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
با غزلی از شهریار آپ هستم
از حضورتون خوشحال میشم
موفق و پیروز در پناه خدا باشید

ناشناس گفت...

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت
سلام...
بله تایپش درسته..
یک بیت از مولانا هست...

mana گفت...

چی بگم ؟
اونقدر سر در گمم که نمیدونم چکار کنم
بعد که آروم شدم براتون نظر میدم
فعلا

ناشناس گفت...

بنداز گردن یکی دیگه!

ناشناس گفت...

salam nemidoonam vaghean chi begam... dooraz joonet mese olagh too gel moondam...va nemidoonam chi bayad begam...omidvaram agar moshkeli hast zood bartaraf beshe...

ناشناس گفت...

اخرین برگ سفر نامه باران این است
که زمین چرکین است