هر چند به پايان رسيده ام.
اما شروع مي كنم:
"به نام او كه اين حجم سنگين را بر دوش ما نهاد"
من مي نويسم! نه از براي ديگران، بلكه براي خود مي نويسم. شايد كسي نخواند، و شايد بخواند و نداند! اما مي نويسم. اين منم كه سخن مي گويم، از نهاد آدميان.از دردهاي قرون و اعصار، در حالي كه به انتظار مرگي آرام نشسته ام... ( لطفا ةنگام نظر دادن، حتما آدرس وبلاگتونو واسه بازبيني بذاريد. ممنون!)
۴ نظر:
salam dooste man kheily khosh oomadi.
bazam miam.
سلام...
دلم برای بهار شدن تنگ است...
آغاز جالبیست....
نوشته هاي من گله از اين دنيا
نوشته هاي تو پايان زندگي
مریزید در گور من جز شراب
میارید در ماتمم جز رباب..
ارسال یک نظر